معنی جادوگر باران ساز
حل جدول
اصطلاحات سینمایی
مجموعه ای از آبپاش های آویزان در بالای صحنه که از آنها آب پاشیده می شود، تا در منطقه وسیعی از صحنه، حالت بارش باران پدید آید.
گویش مازندرانی
جادوگر
فرهنگ عمید
کسی که سِحر و جادو کند، افسونگر، ساحر، جادوپیشه، جادوکار،
فارسی به عربی
ساحر، فرس، هیکس
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Magier, Zauberer [noun]
واژه پیشنهادی
فرهنگ معین
(گَ) (ص فا.) ساحر، افسونگر.
مترادف و متضاد زبان فارسی
افسونگر، جادوکار، ساحر، سحار، کاهن، معزم، نیرنگباز، فریبنده
فرهنگ فارسی هوشیار
افسونگر، ساحر
معادل ابجد
556